18:22 یکشنبه، 1 مارس 15
فقط چشمام بازتر میشه؛ ولی همچنان بُهت رو دارم. وقتی به یه گوشه خیره میشم و میبینم خیلی وقته دیگه عکست اون گوشه نیست.
فقط گوشام بازتر میشه. وقتی رندوم یه ریویو ی دوخطی ازت پیدا میکنم و وقتی دارم میخونمش یهو با صدای خودت توی گوشم پخش میشه.
فقط مغزم بازتر میشه. وقتی هنوز تصمیمات احمقانهی تو برام کمی یا قسمتی توجیهپذیر هست. منتهی این منم که باید ویکندها رو جفتپا بپرم، مبادا که کف کفشم گیر کنه به دوباره خاطراتت.
…
دیدی چه راحت مارس شد؟