03:41 چهار شنبه، 6 نوامبر 13
مست میشوم
عربده میکشم
مثل یک اسب وحشی
مثل یک اسب وحشی که توی سطل آبش، شبانه، کلی ترانههای وحشی و کوبنده ریخته اند!
ماه را لای دندانم میگیرم
با تمام وجود رو به بالا کش میآیم
سُمهایم را در هوا میچرخانم
سرخوشم! شبانه.
تا تو میآیی.
مثل یک کلانتر خسته.
که همه هیجانات یک اسب بیمُخ برایت تکراریست — بارها دیدهای — اسبهای خر؛ همهشان از این ژنها دارند، گاهی شبها بالا میزند.
میآیی و نگاهی میکنی.
سُمهای چرخانم در هوا ثابت میمانند.
با مُخ میآیم روی زمین.
ماه برمیگردد همان بالا.
نعشم را میکشم تا توی طویله.
فردا باید بار ببریم دوباره. جمعهها دوبل است.
ببخش کلانتر جان.
شب بخیر.