18:50 پنجشنبه، 30 جولای 20
بیدار میشوم.
چشمهایم را باز میکنم.
نگاهی به عمق زخمهایم…
هنوز ترمیمشان ملموس نیست
ولی من امید دارم.
من،
تنها به خودم بدهکار
و همهی تلاشهایم؛
که آنهم یک مسئلهی کاملاً شخصیاست.
چشمهایم را بازتر میکنم.
آسمان ابری است باز،
اما پرندههای کمسنوسال هنوز بیخبر از دنیا، بالای دریاچه میخوانند؛
و همین کافیست.
سلام، روزبخیر.