۰۳:۲۷ یکشنبه، ۸ ژوئن ۲۰۰۸
تلخ،
مثل قهوه؛ وقتی تو زودتر از غروب زنگ میزنی
و با هم غروب می کنیم.
تلخ،
مثل شکر؛
وقتی تو زنگ نمیزنی.
†
میترسم بیشتر بترسم؛
بیشتر از «صرفاً یک جنتلمن غمگین».
†
از پاییز گرمترم
وقتی فکر میکنم به آمدنت، و تو مشغولی
از زمستان گرمترم
وقتی فکر میکنم به بیدار شدنت، و تو گرم خوابی
از بهار گرمترم
وقتی فکر میکنم به نیامدنت، و تو آرام داری بیدار میشوی
از تابستان ولی …
بیدار که میشوی، میروی؛
کولر را روشن میکنم و لعنت میفرستم به weekdayهای تعطیل.