آرشیو برای ماه : ژانویه, 2014
04:56 سه شنبه، 21 ژانویه 14
06:54 پنجشنبه، 9 ژانویه 14
دو تیکهاش کردیم که هیچ دعوا نشود.
روزها و دیدریمها از آنِ من؛ شبها و رؤیاها از آنِ او.
کمی نامردی کردهام و عذابوجدان دارم.
ناخودآگاه بیچاره خیلی روی دیدریمهای من تأثیرگذار نیست. اما من چند دقیقهی آخر قبل از خواب را، گاهی (پیش خودمان بماند) تمرکز میکنم. یا میفهمم در طول روز چه تأثیراتی میپذیرد. البته فرض را بر این گرفتهام که ناخودآگاه فوقالذکر، بر خودآگاه اثر مستقیم ندارد. غیرمستقیمش هم که بماند برای نسلهای آتی که بگردند دقیقش را تا سه رقم اعشار بیابند!
خوشحال بودم.
تا اینکه همه زورش را جمع کرد. از آن خوابها دیداند که تمام روز و تا روزها دودستی چنگم میزند… وسوسه، اعتیاد، یا هرچه اسمش را بگذاریم. میخواهم ادامهاش امشب باشد. لطفاً.
…
دو تیکهاش کردیم.
دعوا هم نمیشود.
من هم بدهکاریای ندارم. حتی به گذشته. مخصوصاً به گذشته.
اما،
طلب،
شاید…
دو تیکهاش کردیم.
ذهن را.
منِ خودآگاه یک طرف.
ناخودآگاه بیبندوبار هم یکطرف.
(«آیدین» هم در ۶ سالگی گم شد.)
دو تیکهاش کردیم.
خودآگاه کار میکند. سعی میکند کارش را لذت و لذتش را کار بکند. خوب است. شکر خدا. سبحانالله. لقمه نان و کالری.
ناخودآگاه اما، گاهاً کامل استیلا میگیرد دیوث!
و از آن گذشته، مشق بافتنِ گیسوانِ و طرّهتابیدن به فانتزیها را، بهمثابه یک ایدئولوژی متعصبانه، به خودآگاه بیچاره ادا میکند!
هفتهی پیش بلندبلند داد میزد: «فانتزیها چیزهای شخصیاند. تنها و آخرین چیزی که سرویسهای اطلاعـاتی بهآن نفوذ میکنند. پس تا وقت هست، باید شنا کرد. تا سرد نشه باید مزهمزه کرد، بو کرد، حال کرد، بعد از سر ذوق یه گاز محکم زد! فانتزیها قلمرو ششدانگ بدون مجوز انتقال سرقفلی به غیر هستند. مهمان حبیب خداست؛ اما کسی حق تعیین تکلیف ندارد که آدم تو خونه خودش، فانتزی خودش، با پیژامه بگرده یا کتشلوار. هر کی نخواست، بسمالله، درم پشت سرت ببند…»
بیشتر هم میگفت. قلم و کاغذ دم دست نبود نت برداریم — خودآگاه و آیدین. آیدین برای هُرمش میخواست، خودآگاه برای تحلیلش!
دو تیکهاش کردیم.
بگذار ناخودآگاه بتازد — مگر چندبار بیست و هشت سالش میشود؟! خودآگاه هم قنوت و رکوع را بهموقع ادا کند، کافیست. دعای خیر پشتسر، شادیِ عزیزِ پیشرو.
باشد که به کانسنساس برسیم.
مگر اینکه امشب در یکچهارمنهایی با تفاضل گل بیشاز ۴ ببازیم.
آمین.
somehow,
is a real legal guy, a regular guy;
and nothing more, and nothing less.
©2004 - 2021 blog.horm.org